کد مطلب:210850 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:121

معنی ولایت و حکومت
و هی جهتان فاحدی الجهتین من الولایة ولایة ولاة العدل الذین امر الله بولایتهم و تولیتهم علی الناس و ولایة ولایة و ولایة ولاته الی ادناهم بابا من ابواب الولایة علی من هو وال علیه و الجهة الاخری من الولایه ولایة ولاة الجور و ولاة ولاته الی ادناهم بابا من ابواب التی هو وال علیه فوجه الحلال من الولایة ولایة الوالی العادل الذی امر الله بمعرفته و ولایته و العمل له فی ولایته و ولایة ولاته و ولاة ولاته بجهة ما امر الله به الوالی العادل بلا زیادة فیما انزل الله و لا نقصان منه و لا تحریف لقوله و لا تعد لامره الی غیره فاذا صار الموالی والی عدل بهذا الجهة فالولایة له و العمل معه و معونته فی ولایته و تقویته حلال محلل و حلال للكسب معهم و ذلك ان فی دلایة و الی العدل و ولاته احیاء كل حق و كل عدل و اماتة كل ظلم و جور و فساد فلذلك كان الساعی فی تقویة سلطانه و المعین له علی ولایته ساعیة الی طاعة الله مقویا لدینه

فرمود معنی ولایت از دو جهت است یك جهت از نظر نفس فرمان و از جهت فرمانداری كه شخص زمام و ملك را به دست گرفته باشد یا از طرف زمامدار اول مأمور تولیت یك اجتماعی باشد یا از طرف گماشته فرماندار دوم و سوم تا آخرین مرحله فرمانداری یعنی كوچك ترین مأمور دولتی كه مأمور اجرای عمل باشد از این جهت چون امروز فرمان كل مخصوص



[ صفحه 354]



پروردگار است و به نمایندگان و ولات و اولیاء مخصوص خود فرمان داده كه آنها احكام الهی را اجرا نمایند.

اگر این سلسله امراء و فرماندهان و فرمانداران تا ادنی مرتبه فرمانداری همه پیرو عدل و داد و اجرای احكام الهی باشند حلال و مباح و مأجور و مثاب خواهند بود.

اگر این فرماندهان از زمامداران اولی تا آخرین خود و پیروان آنها تابع جور و ظلم و ستم و مجری این جفا و زجر و تعدی و اجحاف باشند آنها حرام و معاقب و مكفر و منفور خواهند بود.

پس معنی ولایت اطاعت امر صاحب امر و پیروی ولی مطلقه الهی است كه فرمان او را درباره ی احكام شرع اجرا نمایند و فرماندهان خود را مطیع فرمان و مجری احكام الهی دانسته و این خود عبادتی از فرامین حق است و اگر عدول و انحراف یافته به خودسری و خودمختاری و ظلم و ستم و جور عمل نمایند عمل حرامی مرتكب شده و نفس عمل و معاونت و كمك تقویت، حمایت و راهنمائی همه جهاتی كه در نفس عمل كمك كند اگر در حلال باشد حلال و اگر در حرام باشد حرام.

چه كسب و داد و ستد و اساس معیشت اجتماع از ولایت و سلطنت بر حكم و نفوذ در نفوس و ارائه طریق و راهنمائی به خیر و كمال یا انحراف به كژی و كجی همه در سایه فرمانداری كل و زمامداری و زعامت اولیه است كه گفته اند: «الناس علی دین مملوكهم» - خلق پیرو روش زمامداران هستند.

اگر به عدل و داد،قسط، رشد و رقا عملی و آسایش، آرامش، كمال، فضیلت، ترقی و تعالی راهنمائی نمودند مردم در همان راه پیش می روند و اگر به انحراف، ستم، ظلم، بیدادگری، خودستائی، خودفروشی، خودمختاری، نخوت، عجب، تعدی و اجحاف عمل نمودند مردم نیز بر آن روش اكثریت خواهند داشت و لذا باز فرمود دوست داشتن عدل و داد و دوست داشتن عادل و دادگر و دادگستر ممدوح و مستحن و مثاب و ماجور است و هر كس تقویت كند پادشاه عادل را یا كمك و حمایت و مساعدت و معاضدت نماید اطاعت حق تعالی كرده و تحكیم مبانی دین خود نموده و به عكس هر كه فرماندار ستمكار را تقویت و حمایت كند به دست یا زبان یا به هر عنوان دیگر تمرد از امر الهی كرده است.



[ صفحه 355]